داستان از آنجایی آغاز می شود که کلمات در طول زمان، از نظر معانی دستخوش تغییر می شوند. به عبارت دیگر، هر کلمه کهن برای اینکه بتواند خودش را سالم و بدون تغییر چهره، به زمان اکنون برساند، باید مسیر سختی را طی کند. باید از میان هجوم سربازان دشمن، تغییر حکومت و رژیم، تغییر فرهنگ، دخالت دین و مذهب و علایق مختلف نسل ها عبور کند. به همین دلیل است که امروزه کمتر کلمه ای پیدا می شود که با همان قد و قواره اولیه اش به دست ما رسیده باشد.
کلاسیک هم یکی از همان کلمه هاست. خود کلمه لاتین است و در فارسی به ” کهن” برگردانده شده. تعبیر و ترجمه کمابیش درستی است. در دنیای هنر، منظور از کلاسیک همان آثار هنرمندان روم و یونان باستان است. ولی اکنون ما در ادبیات، مکتبی با عنوان کلاسیسیسم داریم که به اولین مکتب ادبی متولد شده در فرانسه اطلاق می شود. در واقع این مکتب هم به تقلید از آثار دوران کهن روم و یونان می پردازد. با این تفاوت که برایش یک سری قواعد منظم را در نظر می گیرد. کلاسیسیسم تلاشی است مبنی بر تولید آثاری به زیبایی و فریبایی آثار کلاسیک روم و یونان.
نگاه دیگری نیز به کلمه کلاسیک وجود دارد. آثار کلاسیک می تواند آثار برجسته و نمونه عالی ادبیات یک ملت باشد که به آن ها افتخار می کند. مانند آثار مولانا و سعدی برای ایران یا آثار داستایفسکی و تولستوی برای روسیه و به همین ترتیب برای هر ملت و کشور دیگر.
در قرن دوم میلادی، یک محقق رومی کلمه کلاسیک را برای نوعی از نویسندگان به کار می برد که آثارشان شایسته مطالعه طبقات بالای جامعه است. در مقابلِ نویسنده کلاسیک، نویسنده عامه وجود داشت. اما به تدریج کلمه کلاسیک، عنوانی برای آثار برتر شد.
اهمیت مطالعه آثار کلاسیک همین جا مشخص می شود. هر فرد ادبیات دوست را ابتدا به خواندن کلاسیک ها تشویق می کنند. چرا؟
اگر آثار کلاسیک، برجسته ترین اثر هر ملتی باشد، یعنی با مطالعه آن به راحتی می توان به روح درون آن ملت پی برد. معمولا در این آثار که اکثرا در قرون ۱۶، ۱۷، ۱۸ و ۱۹ نگاشته شدند، ترسیمی بی نقص از عقاید، فرهنگ، رسوم، غذاها، اخلاقیات، حکومت، روحیه اکثریت مردم، خواست ها و دغدغه های ملت مذکور ارائه شده است. هر اثر کلاسیک، دایرۀ المعارفی از کشور خودش شمرده می شود. بنابراین خواندن این نوشته های قرون گذشته، سفریست پر فایده به سراسر جهان با کمترین هزینه. و حتی به عقیده من اطلاعاتی مهم تر و گسترده تر نسبت به سفر حقیقی به دست می دهد.
در سفر حقیقی، جاذبه ها چنان زیادند و گاه زبان مسافر و مقیم آنجا، آنقدر از هم دور است که به ندرت می شود سر از فرهنگ و اخلاقیات مردم درآورد. خوبی اثر کلاسیک این است که در یک کلام، اطلاعات مفید را در قالب کپسولی به شکل کتاب به خواننده عرضه می کند.
ممکن است ایرادی وارد کنید. مثلا بگویید فرانسه قرن ۱۶ با فرانسه اکنون، زمین تا آسمان تفاوت دارد. یا آنچه مولوی درباره اخلاق و عرفان می گوید، در ایران به اندازه درصد ناچیزی (که حتی به عدد یک هم نمی رسد)، عمل می شود. از آن بدتر، ایرانی هایی هستند که نمی توانند حتی از روی آثار برجسته کشور خود بخوانند، چه رسد به درک کردن و به عمل درآوردن. و این تنها معضل ایران نیست.
ایراد شما وارد است و من تنها یک دلیل برای این جدایی فرهنگی بین اکنون و گذشته در ملت ها می یابم و آن بی تفاوتی نسبت به آثار کلاسیک هر کشور توسط مردم همان کشور است. یعنی قبل از آن که لازم باشد به شخصی بگوییم دنبال مطالعه کلاسیک های ادبیات جهان برود، شایسته و البته لازم است که او را به شناخت گذشته و اخلاق کشور خودش تشویق کنیم.
اگر فرانسه اکنون با فرانسه قرن شانزدهم تفاوت شایان توجهی دارد، باید ببینیم که این تفاوت در کدام جنبه هاست. فرانسه و هر کشور دیگری در طی سال ها دستخوش تغییرات سیاسی و پیشرفت های علمی به خصوص در تکنولوژی شده اند. همان طور که ایران و مصر و انگلیس به این تغییرات ناگزیر و البته مثبتِ زمان تن داده اند. اما در ادبیات بیشتر صحبت از اخلاق و روحیات و فرهنگ یک کشور است. برای مثال اگر ایران از نظر سیاسی دوره پهلوی را پشت سر گذاشته و یا مثل سایر کشورهای جهان با ابزارهای ارتباطی احاطه شده، هنوز هم مردمی خونگرم، ساده دل، غیور، مهمان نواز و جوانانی سختکوش و جویای حقیقت و آزادی دارد. هنوز هم ایرانیان، عید نوروز را جشن می گیرند. هنوز هم شب یلدا آجیل می خرند و مهمانی در خانه بزرگ ترها برپاست. ما هنوز هم قرمه سبزی می خوریم و آن را عاشقانه دوست داریم.
فرهنگ و اخلاق هر ملت مانند شناسنامه ای است که گذر زمان به سختی می تواند آن را از بین ببرد.
پس کلاسیک بخوانید و هزینه های سفر به دور دنیا را از این طریق کاهش دهید. نگران بیهودگی اش هم نباشید. مطمئنا بیهوده تر وقت گذرانی در شبکه های اجتماعی نخواهد بود که گریبان همه ما را در این عصر پساکلاسیک گرفته است.
- در تعریف کلمه کلاسیک از کتاب مکتب های ادبی نوشته رضا سید حسینی کمک گرفتم.
ممنون بابت مطلب خوبتون.
کلی لذت بردم…
روزتون درخشان.
ممنون که وقت گذاشتید ندا جان