۹ قاعده مکتب کلاسیک

قوانین مکتب کلاسیک

در میان مکاتب گوناگون ادبی، مکتب کلاسیک بیش از همه، خود را محدود به قوانین دست و پا گیر کرده است. رومانتیسم هم قواعد خود را داشته ولی به مفصلی کلاسیک نبوده و رئالیسم هیچ گاه قوانینش را به صورت مکتوب عرضه نکرده چرا که می توان گفت قاعده خاصی برایش وجود نداشته.

مکتب کلاسیک در فرانسه استاد بزرگی به نام بوالو داشت. همین شخص بود که بایدها و نبایدهای آثار کلاسیک را بیان کرد.

۱– تقلید از طبیعت انسانی

در آن دوران انسان به جایی رسیده بود که دیگر تنها به تصویر کشیدن طبیعت، تاثیر چندانی بر روحش نمی گذاشت. تا آن زمان شعر شاعران بیشتر معطوف می شد به تحسین و توصیف طبیعت. حالا به نمایش گذاشتن خلقیات و رفتار انسان (به خصوص آن اخلاقی که به طور مداوم در او بروز پیدا می کند) برای خواننده یا تماشاگر تئاتر، جذابیت داشت.

گفتاری که در آن فقط از درختان و رودها و چمنزارها و کوه ها و باغ ها سخن رود، اثر رخوت آوری در ما دارد یا حداقل لذت تازه ای ایجاد نمی کند، اما آنچه از بشریت گرفته شده است، از قبیل تمایلات و محبت ها و تاثرات، طبیعتا در اعماق روح ما نفوذ می کند و احساس می شود زیرا زائیده ی طبیعت واحدی است و به آسانی از روح هنرمند به روح خواننده یا تماشاگر منتقل می شود.”

سنت اورمون

اثر کلاسیک با همه علاقه اش به شرح رفتار انسان، از بیان و توضیح صفات پست او خودداری می کرد زیرا آن صفات را برابر با صفات حیوانی می دانست. خلقیات حیوانی آن هایی هستند که بیشتر به ارضای تمایلات جسمی ما می پردازند. اما اخلاقیات ناپسندی مانند حسادت یا خسیس بودن که در حیوانات دیده نمی شوند، به آثار کلاسیک راه یافته بودند.

۲- تقلید از پیشینیان

خوبی و بدی از ابتدا برای مردم مشخص بوده و اگر ادبیات هم پا به این جهان نمی گذاشت، ما با راهنمای درونی خودمان باز فرق خوب و بد را می فهمیدیم. اما چرا انسان باز هم به سوی بدی کشیده می شود؟ یعنی پلیدی و عواقبش را نمی شناسد؟ بعید می دانم. به نقل قول زیر توجه کنید:

نکته جالب زندگانی بشر این است که همه چیز گفته شده ولی هیچ چیز کاملا درک نشده است.”

آلن

پس ما به تکرار محتاجیم. حقایق اگرچه مشخص هستند اما نیاز به تکرار دارند. هر دوره ای به تکرار آنچه پیش از آن گفته شده می پردازد. انسان فراموشکار است و نیاز دارد به او یادآوری شود که فلان عمل هنوز هم شنیع و خانمان برانداز است. برای مثال می بینید که در سینما با وجود هزاران فیلم داخلی و خارجی در مورد ضررهای اعتیاد، باز هم در این مورد فیلم ساخته می شود. این از بی خلاقیتی و بی ذوقی سازندگان نیست، بلکه نیاز جامعه طلب می کند که از زوایای گوناگون به آن پرداخته و عصاره داستان تکرار شود.

۳- تحلیل به جای خردگرایی و احساسات گرایی

اهالی کلاسیک خود را از دو جریان برحذر می داشتند. یکی  خردگرایی که دکارت پایه و اساس آن را بنا کرده بود و دیگری احساسات گرایی(سانتیمانتالیسم). به عقیده کلاسیک نویس ها، احساسات آدمی فریبنده و گوناگون است، از این رو نمی توان در خلق آثار ادبی به آن تکیه کرد. خردگرایی صرف هم طرفداران چندانی نداشت و فضای ادبیات را به سمت نوعی خشکی سوق می داد. بنابراین به تحلیل گرایی روی آوردند و کوشیدند وقایع را با نگاهی تحلیل گرانه به مخاطب خود ارائه دهند.

۴- آموزندگی

اثری که زیبا باشد اما هیچ نکته ای برای آموختن نداشته باشد، از نظر اساتید مکتب کلاسیک مردود اعلام می شود. تماشاگر یا خواننده نباید دست خالی و تنها در حالی که از زیبایی اثر لذت برده آن را ترک کند. به بیان دیگر کلاسیک ها با عقیده ” هنر برای هنر” مخالف بودند. این اصطلاح بیان کننده این نظر است که هنر باید برای خود هنر خلق شود و صرفا زیبایی آن مدنظر است. طرفداران این طرز تفکر معتقدند که هر هدفی هنر را از طبیعت خود دور می کند. کلاسیک به شدت در مقابل این عقیده قد علم می کند و آموزندگی را به یک اصل از اصول خود در می آورد.

۵- وضوح

استفاده از کلمات پیچیده و مبهم و اصطلاحاتی که برای خوانندگان اثر بیگانه است، مجاز نمی باشد. به عبارتی دیگر زیبایی اثر هنری به سادگی و قابل فهم بودن آن سنجاق می شود. نویسنده ای که با کلمات پرطمطراق و غیرمصطلح، خواننده را در فهم مطلب به سختی بیندازد، از دید مکتب کلاسیک، هنرمند شناخته نمی شود.

۶- اختصار و ایجاز

در این مکتب سعی بر آن است که بیشترین مطالب و مفاهیم با حداقل کلمات به خواننده عرضه شوند.

به تبعیت از این قانون کلاسیک، تنها نقل قولی از ولتر را برایتان آوردم:

هیچ چیز بی فایده ای را نباید گفت”

ولتر

۷- حقیقت نمایی

برای روشن شدن مفهوم حقیقت نمایی در هنر کلاسیک لازم است ابتدا انواع حقیقت را بررسی کنیم. حقایقی وجود دارند که تلخ و گزنده هستند. بعضی حقایق هم چنان ناپسندند که مکتب کلاسیک بیان کردنشان را ممنوع اعلام می کند. حقایقی هم داریم که رخ نداده اند ولی امکان رخ دادنشان در دنیای واقعی وجود دارد اما به قدری پیش پا افتاده اند که شرح دادنشان مضحک به نظر می رسد. از میان تمام وجوه گوناگون حقیقت، مکتب کلاسیک از هنرمندان می خواهد آن چیزی را به نمایش درآورند و در معرض دید بگذارند که عقاید عمومی در مورد آن اتفاق نظر دارند. حقیقت نمایی در واقع به تصویر کشیدن عرفیات جامعه است.

۸- برازندگی

راپن در این باره می گوید:

” آنچه مخالف قواعد زمانه، آداب و اخلاق و احساسات باشد، بیانش مخالف برازندگی است.”

مهم ترین اصل در بین اصول مکتب کلاسیک همین برازندگی است. برازندگی در کلام ساده تر به معنای رعایت حال تماشاچی یا خواننده را کردن است. مثلا اگر هنرمند کلاسیک در حال توصیف یک صحنه دلخراش از جنگ است، نباید آن را به همان شکلی که هست یعنی در نهایت خشونت بیان کند، بلکه وظیفه اش ایجاب می کند با کلام و لحن ملایم تری آن صحنه را تصویرسازی کند. طبق اصل برازندگی هنرمند نباید مخاطبش را بیش از اندازه آزرده کند.

۹- قانون سه وحدت

در دوران کلاسیک آنچه بیش از کتاب مورد توجه قرار می گرفته، تئاترها و نمایش ها بوده است. از این رو قانون سه وحدت بیشتر در قامت یک اثر نمایشی قابل درک خواهد بود.

وحدت زمان : مدت زمانی که شخصیت های داستان در آن به سر می برند، باید محدود باشد. به عقیده بزرگان آن دوره تماشای وقایعی که در بیش از یک شبانه روز برای شخصیت ها رخ می دهد، از حوصله تماشاچی خارج است. بنابراین داستان باید طی بیست و چهار ساعت به اتمام برسد.

وحدت مکان: تا حد امکان، حادثه ای که روایت می شود تنها در یک مکان اتفاق بیفتد، زیرا تغییر دکور نمایش جایز و امکان پذیر نیست.

وحدت موضوع : هر اثر تنها باید یکی از وقایع زندگی قهرمان را نقل کند. دیگر حوادثی که بدون هیچ ارتباطی به حادثه اصلی در نمایشنامه ذکر می شوند، زائد هستند.

*وحدت لحن: اگر در سراسر یک اثر، وحدت لحن رعایت شود، در نهایت یک اثر مشخص خلق می شود. این اثر می تواند حماسه، تراژدی، کمدی و … باشد.

+در نوشتن این مقاله از کتاب مکتب های ادبی نوشته آقای رضا سیدحسینی بسیار کمک گرفتم.

یک نظر

  1. اعظم کمالی پاسخ

    سلام عزیزم. ماشالله چقدر خوب. خیلی خوشم اومد که با سخنی از بزرگان حرفدون رو شروع کردید یا به پایان رسوندید. تیربندیتون و انتخاب عنوانهاتون رو دوست داشتم. معلومه بلدِکارین.
    موفق باشید انشالله.

    1. Reyhaneh نویسنده پاسخ

      خیلی ممنونم که وقت گذاشتید. خوشحالم که خوشتون اومده خانم کمالی عزیز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *